خوشگل مامان وباباخوشگل مامان وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

عشق مامانی وباباجون

واما خاطره زایمان من

جمعه 19مهر بود من کمرم خیلی درد می کرد ولی اصلا به رو.ی خودم نمی اوردم به شوشو گفتم کمرم درد میکنه اون گفت هنوز زوده چون من تازه 37 هفته ام تموم شده بود غروبیرفتم رنگ خریدم موهامو رنگ گذاشتم به خودم الهام شده بود که زایمان میکنم شب موهامو رنگ گذاشتم شب سالاد الویه داشتیم بعد از شام دوش گرفتم ومادر شوشو وشوشو به زور منو بردن بیمارستان رفتیم بیمارستان کمالی بعد دو ساعت معطل شدن بالاخره معتاینه شدم دهانه رحمم سه سانت باز شده بود میخواستن بستریم کنن ولی من گفتم نمیخوام بعد از خودم وشوشو تعهد گرفتن مامانمم همش غر میزد همون جا بستری شو منم گفتم نمیخوام رفتیم بیمارستان حضرت علی اون جا معاینه شدم و وقتی منو بستری کردن ساعت 1شب بود شب تا صبح همش دلم ...
28 آبان 1392

36 روزگی گل پسر

سلام آقا پسرم همش دل درد داره بمیرم براش که همش به خودش میپیچه علی اقا توی 20 روزگی قدش 52 ووزنش 3600بود پسرم بزرگ شده قربونش برم ولی دلش خیلی اذیتش میکنه گرمیچرم افاقه نمیکنه و بازم درد داره
25 آبان 1392

21 روزگی عسلکم

خوشگلم امروز قدت شده بود52 ودورسرتم شده 37 الهی قربون اون قد وبالات بشم الام بیداری وداری سکسکه میکنی و واسه خودت دست وپا میزنی خیلی خیلی شیطونی وقتی میخوای شیر بخوری اول زبون تو در میاری لیس میزنی ببینی جی جی هستش یا نه بعد میخوری چند روزی هم هست که شب ها بیدار میشی وبیدار میمونی گریه نمیکنی اگرم بزارم گهواره گریه میکنی فقط میخوای بغلت کنم
11 آبان 1392
1